حرفای یواشکی یک خانم حسابدار

اینجا مینویسم از زائده توهمات و تخیلات مغزم .

حرفای یواشکی یک خانم حسابدار

اینجا مینویسم از زائده توهمات و تخیلات مغزم .

عوارض بعد کار

ادم وقتی کاری رو انجام میده (بر خلاف میل دیگران) باید پای لرزش هم بشینه و چیزی هم نگه

چون هزار تا سرکوفت میزنن که چرا حرف گوش بده نیستی

ما هم بینی مبارک رو عملی کردیم و در پی عوارض بعدیش یه کم چاله چوله داره که دکی گفت مشکلی نداره و با تزریق ژل درست میشه

دیروز برام یه سرم جهت شستشو و یه اسپری جهت تنفس راحت و اموکسی کولار و لوراتادین و یه آمپول عضلانی نوشت، حدس بزن چقد شد؟

هیچ 7900 تومن که صد تونی نداشت و به جاش 2تا چسب داد که بزارم رو قلب زخمی شدم

خلاصه ما موندیم و یه دونه آمپول جهت شل نمودن عضلات

من از آمپول میترسم دیگه از خود تزریقاتی بیشتر. چن جا رفتم ولی خلوت بود و خیلی ترسیدم گفتم خدایا نکنه یهویی ... استغفرلا

ادمه دیگه یهو فکرش هزار جا میره

هیچی دیگه میخاستی چیکار کنم، برگشتم خونه و هنوزم آمپول نزدم

نظرات 1 + ارسال نظر

سلام.جسارتا آمپول برای زدنه!!
لطف کنید بزنید.

چشم
ولی تنهایی که نمیشد
نباس یه بزرگتری همرام باشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد