یه دونه پیمانکار داشتیم که خدا وکیلی خیلی بد دهن بود. البته بهش حق میدم چون پولشو میخاست و شرکت هم براش، امروز و فردا داشت
تا اینکه دیروز باهاش تسویه حساب کردیم و حسابش تموم شد
سر آخر برگشته و ازم کلی عذرخواهی کرده که دست خالی اومده و تو کیفش گشته و یه 5000 تومنی بهم میده و میگه:
- بفرمایید!
+ این چیه؟
- این انعام شماست. ببخشید دیگه دست خالی اومدم
از من اصرار که نمیخام و از اوشون انکار که نه، وردار این انعامه
آخرشم دویدم دنبالش که حرکت بسیار زشتیه.
خدایا ببین حسابدارهای مملکت چه پولهای کلانی ور میدارن ولی من واس 5000 تومن؛ عالم و آدم فهمیدن
تونستی بهش برگردونی؟
نه دیگه سوار ماشین شد و رفت
من موندم یه 5000هزاری و همکاری دیگه که زده بودن زیر خنده