1. درد اونقد بهت فشار بیاره که نتونی بلند شی و از شدت درد، اشکت دربیاد (این اشک نه اشکِ شوقه نه اشکِ ناراحتی)
2. محکم ببندیش که نفسش بالا نیاد، سیاه و کبود شه بعد جلو چشت بیافته. شاید حرکت بسیار وحشتناک و کثیفی باشه ولی ارزشش رو داره، حتی جاش نمی مونه
-----------------
پ.ن:
لذت بخش تر ازینکه حرص یکی رو در بیاری، نیس
بعضی وقتا ناراحت میشه جای "م" و "ن" و جای "ا" و "کسره" یا "ذ" و "ظ" میزارم
من دیگه با کسی شوخی ندارم حتی شما دوست عزیز- الان من خیلی جدی ام
کجای کی درد میکنه؟
داستان چیه؟
کی رو ببندی؟ چی رو ببندی؟ کجا بیوفته؟ کبود شه؟؟؟
کسره چیه؟ «ظ» چیه؟
داستان چیه :| /:)
همه اینا خودم هستم دیگه
کاری به بقیه ندارم
من درد دارم
داستان نداره- همینه
چرا نیست؟؟؟؟ خوبم هست .... اینکه خوشالش کنی!!!!
طرف حالا هرس خورش ملسه چه گناهی کرده همه حرصش میدن؟
من چون درد کشیدم میفهمما!!!!!!!
ندین آقا جان ... همدیگرو حرص ندین!
من در جریان نیستم، شما چه کسی رو مد نظر دارید؟
منم شخص خاصی مد نظرم نیست!
گفتی لذت بخش تر از اینکه یکی و حرص بدی نیست داشتم دعوات میکردم!
کوکر جان دلت میاد منو دعوا کنی
فقط من خوبم، تو خوب نیستی؛
فقط من میفهمم، تو نمیفهمی؛
فقط من بلدم، تو بلد نیستی؛
فقط من چیزم، تو چیز نیستی؛
فقط من فلانم، تو فلان نیستی؛
فقط من منم، تو من نیستی؛
و ...
دیدی وقتی بخوای خودت باشی چقد از این حرفا میشنوی؟ هاها! ملتی که زندگی خودشون رو درست نکردن، بعد میخوان دست یکی دیگه رو بگیرن، همون کوری عصاکش کور دگر شود!..
گور پدرشون، خودت باش، تیک ایت ایزی.
پ.ن: البته منکر شفقتهای دلسوزانه کسی مثل پدر یا مادر نمیشم. منظور آدمهایی هستن که نخواسته کارشون فقط صدور نظره. و البته خودمون هم همینطوریم :دی
من یه چیز دیگه میخاستم بگم
ولی در این مورد که شما نوشتین باید بگم من دقیقا میگم خیلی کم هستم ینی خودمو کمتر میبینم که بتونم بر خودم مغلوب بشم
اعتماد به نفسم در حد یه اتم هستش
به قول فری ِ عزیز (رونوشت به فری به خاطر این ترکیب که گفتم، بیا نازم کن) بیا در گوشم بگو.
من یکی فکر کنم وقتی خدا داش اعضا و جوارح من رو میزد، اون غده اعتماد به نفس رو یادش رفت کلن بذاره :| آپدیت هم نمیزنه براش :/
خوشا اونایی که همین جوری و بی هوا این اعتماد به نفسه رو دارن ولی نمیدونن اصلا چی هستش