حرفای یواشکی یک خانم حسابدار

اینجا مینویسم از زائده توهمات و تخیلات مغزم .

حرفای یواشکی یک خانم حسابدار

اینجا مینویسم از زائده توهمات و تخیلات مغزم .

ارزش وقت

وقت تنها چیزیه که نمی تونی با هیچ دلار و دیناری بخری یا به گذشته رجوع کنی
خلاصه بگم بعضی وقتا ، واس بعضی موضوعات که وقت میزارم و نتیجه ی خوبی ازش نمی گیرم خیلی عصبی میشم. و به زمین و زمان بد و بیراه میگم
نمونه اش بعضی از فیلما هستش که حتی یه ثانیه ارزش نگا کردن نداره و حتی هیچ نکته ظریفی نمی تونی ازش استخراج کنی
دیروز با اجازتون همراه با داداشی و آبجی خانوم رفتیم سینما، واس فیلم "رسوایی
شاید اگه من جای کارگردان و نویسنده اش بودم کمی آب و تاب و روغش رو زیاد میکردم. جای بعضی مباحث خالی بود
فیلم در عین حال ، قشنگ بود
فقط عشق جعفر، حالمو زد
چن تا جملات بود که خیلی تاثیر گذار بود
1. افسانه در پاسخ به جفری که گفته بود میخام مردت باشم، گفت: من مرد میخام نه نر خر
2. افسانه و حاج یوسف در سکانسی که به افسانه پیشنهاد داد که به جای سفته و چک و بدهی های باباش باهاش عروسی کنه گفت: دائمی یا موقت؟ زن واس شما عین سیم کارت اعتباری و دائمیه. یه دونه دائمی دارید و 100 تا اعتباری
3. هر چی سنگه ، زیر پای لنگه
4. حضرت مولانا میفرماید:
چشم تو خواب می‌رود یا که تو ناز می‌کنی
چشم تو خواب می‌رود یا که تو ناز می‌کنینی به خدا که از دغل چشم فراز می‌کنی
چشم ببسته‌ای که تا خواب کنی حریف راچونک بخفت بر زرش دست دراز می‌کنی
سلسله‌ای گشاده‌ای دام ابد نهاده‌ایبند کی سخت می‌کنی بند کی باز می‌کنی
عاشق بی‌گناه را بهر ثواب می‌کشیبر سر گور کشتگان بانگ نماز می‌کنی
گه به مثال ساقیان عقل ز مغز می‌بریگه به مثال مطربان نغنغه ساز می‌کنی
طبل فراق می‌زنی نای عراق می‌زنیپرده بوسلیک را جفت حجاز می‌کنی
جان و دل فقیر را خسته دل اسیر رااز صدقات حسن خود گنج نیاز می‌کنی
پرده چرخ می‌دری جلوه ملک می‌کنیتاج شهان همی‌بری ملک ایاز می‌کنی
عشق منی و عشق را صورت شکل کی بوداینک به صورتی شدی این به مجاز می‌کنی
گنج بلا نهایتی سکه کجاست گنج راصورت سکه گر کنی آن پی گاز می‌کنی
غرق غنا شو و خمش شرم بدار چند چنددر کنف غنای او ناله آز می‌کنی
نظرات 3 + ارسال نظر
خودم 1392/01/20 ساعت 21:18 http://porpot.blogsky.com

حضرت مولانا چه می‌فرماید؟

اون فرمایشات دیگه

خودم 1392/01/24 ساعت 11:09 http://porpot.blogsky.com

I can't found it! maybe i'm stupid :|

ای وااااااااای خدا نکنه

حسام 1392/06/24 ساعت 15:44

سلام ؛

دروغ چرا.همین الآن این شعر رسوایی را در ذهنم زمزمه می کردم:

زیدی به زنی فاحشه گفتا مستی!!

هر لحظه به دام دگری پابستی!!!

فاحشه گفت:زید!!!

هر آنچه گویی هستم!!!

آیا تو چنانچه می نمایی هستی؟؟؟!!!!!!!!!!!


راستی هم خودم دیدم و هم در اتوبوس یه بار دیدم ..

دقیقا چی دیدی؟
به منم بگو که در جریان باشم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد