تو شرکت ما یه دونه آکواریوم بزرگ داریم که یه زمانی پر بود از ماهی ریز و درشت و رنگی رنگی
ولی از شانس بد یه مریضی، همشونو هلاک کرد
از بین اون همه ماهی فقط یه نوعشون زنده بود و اونم ماهی لجن خوار بود که در کنار همسرش زندگی خوب و خرمی رو سپری میکنن
اونوقتا که اینو خریدیم اندازه 2بند انگشت بود ولی الان ماشالا صد ماشالا 35 سانتی میشه. تقریبا یه توله سگ به شمار میاد (البته بین اون ماهی های دیگه عرض میکنم)
چقد زشت هم هست :|
ولی با ایشون متاسفانه هم اتاقی هستیم
آکواریوم کنار دستمه
قبلنا که شرکتمون باغ وحش بود
سگ گرگی گرفته تا سنجاب و قناری و عقاب و بز و سگ فانتزی و موش و ازین جور جک و جونورا
خدا رو شکر با همشون دوست بودم
عزیزم شما حسابدار باغ وحشی؟ :دی
نه ولی اطرافمون یه دوه باغ وحش حیوونات اهلی داره
باورت میشه حتی عقاب هم داشتیم
عکسش رو هم گذاشتم ولی نمی دونم دقیقا کدوم پست
یه دونه سگ گرگی هم داشتیم که خیلی مهربون بود
کتررررررررررررری سوووووووووووووووخت
برمیگردم
همیشه میگم حواس نباس پرت بشه
آقا جان عاشق شدی
آره، داشتم کامنتهای وبلاگ عشقم رو میخوندم حواسم پرت شد
آی قربون لاوی خودم برم که این هوا مهربونه

اگه خودم جونم نبود چیکار میکردم
هیچی دیگه اونقد دنبالت میگشتم که پیدات میکردم
نخودی ِ من
+ [آیکون گشودن بخخخل که البته به علت حضور حاضران سانسور شد]
جونم!!!!!!! لاوی من
با سرعت دویدن و بخخخخخخخخخخخخل را گشودن