حرفای یواشکی یک خانم حسابدار

اینجا مینویسم از زائده توهمات و تخیلات مغزم .

حرفای یواشکی یک خانم حسابدار

اینجا مینویسم از زائده توهمات و تخیلات مغزم .

منو که میشناسی!!!

خدایا منو ببخش...

+ اگه بعضی وقتا ناشکری میکنم

+ اگه عصبی میشم و تند مزاج میشم

+ اگه هر چی از دهنم در میاد به اوشون میگم

+ اگه بدخلقی میکنم

+ اگه دماغو میشم و دختر خوبی نیستم

+ اگه محبت نمیکنم و دوز دختر خوبی نیستم

+ اگه بی محل میزارمش و خاله خوبی نیستم

+ اگه دعوا میکنم و همکار خوبی نیستم

+ اگه همیشه مخاطبم شمایی که آی خدا منو میخاستی چیکار؟؟؟؟

منو که میشناسی!!!! هیچی تو دلم نیس و زودی پشیمون میشم ولی پشیمونی فایده نداره. چرا که دل چند تایی رو شکوندم

-----------------------

درباره دکتر شریعتی بحث جالبی خوندم

لینک مربوط به دکتر شریعتی

نظرات 4 + ارسال نظر
حاجی 1392/03/18 ساعت 09:06

داستان چیه!؟

راستی، اون یاروئه بوداااا گفته بود بیایی با مامانش حرف بزنی... داستانش چی شد آخرش؟ ما هنوز تو خماری موندیماااااا... تعریف کن دیگه...

هیچی دیگه با مامانش حرف زدم
خیلی مهربون بوداااااااااااااا
موندم چیکار کنم
از یه طرف مرد طلایی همه چی رو قبول داره ولی از طرف دیگه میدونم خونواده من راضی نمیشن که دخترشون بره غربت
آخه از یه طرف هم نمیشه که کارشو ول کنه
بقیشو بیا در گوش ت بگم نکنه خودش ازین ورا رد بشه :D

در نگاهت هزاران شکوفه طلایی است

شهد دو چشمت عسل و کهربایی است

بله خیلی ممنونم

نترس


خدا کاریت نداره...!!

امیدوارم که اینطوری باشه

کارمند 1392/03/22 ساعت 16:32

چقدر خوب با خدا صحبت می کنی..

ای بابا دیگه شرمندمون نکن ؛)
منو خدا خیلی وقته با هم رفیقیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد