میگن اگه کسی در انجام وظیفه خود فوت کنه، شهید محسوب میشه
داستان به 3ساعت پیش برمیگرده. وقتی من مشغول تکمیل اظهارنامه بودم که ازش پرینت بگیرم. یهویی بوی گاز (تو اتاق من یه گاز غذاخوری کوچیک هستش که نگهبونمون چای رو باهاش گرم میکنه) رو احساس کردم.
واسم طبیعی بود چونکه تو اتاق من همه جوره بویی از جمله بوی آب آکواریوم، بوی دستشویی، بوی گاز احساس میشد الا بوی ادکلن گرون قیمتی که میزنم
بدشانسی من اینه که به همه موارد اشاره شده دسترسی کامل دارم ینی سرویس بهداشتی چسبیده به اتاقم، اکواریوم دقیقا کنار دستمه و اجاق گاز هم پشت سرم
خلاصه دیدم یهویی یهویی دارم تو افق محو میشم و جلو چشام داره تار میشه، گفتم من که گرسنه نیستم این چه مسخره بازیه. ولی نه قضیه داشت جدی و جدی تر میشد وقتی برگشتم که ببینم داستان چیه، دیدم که باد کولر چون زیاد بوده، زده شعله کم اجاق رو خاموش کرده و فضا پر شده بود از بوی گاز
حالا فکرشو بکن یکی زنگ شرکت رو میزد ...
وای خدا نکنه ،اونوخ همه شما بی نخودی میشدین و خلاص
اما حالا 3ساعت ازون قضیه گذشته و من کاملا خوبم و در سلامتی کامل به زندگی و تکمیل اظهارنامه به سر می برم و شهید هم نشدم
سلام ؛
پس خدا را شکر که بخیر گذشته.
نزدیک بودا..
راستی در مورد کتاب صوتی اشتباه برداشت کردین.منظورم این بود که مدیر نداریم.کسی که سرو سامون بده.کسی که برگزار کننده باشه..کسی که کارا رو مدیریت کنه...کتاب خوان زیاد داریم..
سلام از ماست
خوب چه کسی لایق و شایسته تر از خود شما که مدیریت رو بر عهده بگیره
ینی شما وقت ندارید؟
اظهار نامه مالیاتی؟!
پدر ما رو در آوردن با این اظهارنامه مالیاتی...
حاجی شما که این همه حسود نبودی
اظهار نامه که حسودی نداره
دقیقا عین بازی هستش که مرحله اخرش غول داره اینم آخر سال مالی یه غول داره به اسم اظهار نامه
نه که نمی تونی اظهارنامه تنظیم کنی داری حسودی میکنی
قبول کن دیگه
سلام سوما جان خوبی..
یه چیزی هست به اسم "سانسور"...
تا حالا این کلمه به گوشت خورده؟!!!
عینا همون چیزی که می بینی و همه افکاری که از ذهن مبارکتون میگذره رو مینویسین...
شوخی گفتم
دستت درد نکنه
من اهل سانسور بازی و سانسور کاری نیستم
بس که دلم عینهو آینه صافه
حالا ینی کجای کار باید سانسور میشد بگو که سانسورش کنم
شاید یهویی بچه ای چیزی رد شد عیبه :))