حرفای یواشکی یک خانم حسابدار

اینجا مینویسم از زائده توهمات و تخیلات مغزم .

حرفای یواشکی یک خانم حسابدار

اینجا مینویسم از زائده توهمات و تخیلات مغزم .

دستم به دلم نمی رسه

این مدت خیلی ماجراها افتاد و خیلی اهنگا شنیدم ولی حسش نیست، دلم به یه چیزی، نمی دونم چی قد نمیکشه

ولی حالم خوبه

الحمداله اظهارنامه رو هم تحویل دادم

نظرات 3 + ارسال نظر

الحمدولله که بعد این همه درد سر تونستی تکلیف این اظهار نامه رو روشن کنی...



خسته نباشی..

مرسی خیللللللللللللللللللللی ممنونم
واقعا این اظهار نامه پیرم کرد:))

حسام 1392/05/05 ساعت 17:16

الحمدالله..

بله دیگه اینجوریاس

از تو پنهان می کنم رنگ صدایم را هنوز
پیش چشمت می کنم گم دست و پایم را هنوز

غربتم را با تو قسمت می کنم از راه دور
می پذیری دست های بینوایم را هنوز؟

تو یار غار من شده ای/ اگر قرار است نباشی زبانم لال :))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد