حرفای یواشکی یک خانم حسابدار

اینجا مینویسم از زائده توهمات و تخیلات مغزم .

حرفای یواشکی یک خانم حسابدار

اینجا مینویسم از زائده توهمات و تخیلات مغزم .

شوخی با 118

خط تلفن ما تقریبا 4روز قطع هستش و خبری از طلبکارها نیس و خیالم راحته.

بعد از 4روز رئیسمون با عجله برگشته و میگه چرا نمی تونید یه خط تلفن رو تعمیر کنید. این رئیسمون هر چی خراب میشه فک میکنه که باید من درستش کنم. شیر ظرف شویی خراب میشه منو نگا میکنه- گلدون شکسته میشه منو نگا میکنه- سیم اتصالی میده منو نگا میکنه- گاز نشتی داره منو نگا میکنه- سیستم همکارای دیگه ویروسی میشه منو نگا میکنه- گنجشکش میمیره منو نگا میکنه- دیوار ترک بر میداره منو نگا میکنه- واس نقشه کشیدن منو نگا میکنه و...

میگه ادم نباس همینجوری بشینه که یه نفر بیاد درستش کنه، خودش باید یه ذره اشنایی داشته باشه که کارش راه بیافته خدایش حرفشم درسته ولی منو چه به تعمیر ماشین و برق و گاز و ...

همه اینا حرفه هستش که ادم باید وقت بزاره

فکرشو بکن که من بهش بگم برو بچه شیر بده- برو 4تا بچه بزا- با بچه ات عروسک بازی کن- به همسرت محبت کن و خودت لوس کن براش و...

بگذریم و بریم سر وقت اینکه از راه نرسیده فورا جعبه مربوط به کابل تلفن رو کشید بیرون و منم دستیارش شدم و خط ها رو چک میکردم که کدومشون بوق میزنه و کدومشون بوق نمی زنه و بهش خبر بدم. البته خط های داخلی رو درست کرد و ازم خواست که امتحانی یه شماره ی رو بگیرم و من اطاعت کردم. بعد خط ازاد هم رو تغییر داد و ازم خواست که چک کنم ببینم میشه شماره گرفت یا نه و منم تنها شماره ای که به ذهنم رسید همین 118 بود. 

بعد از بوق گفت: بفرمایید

من: هیچی

اوشون: بله؟؟؟؟

من: ببخشید داشتم تلفن رو چک میکردم

من :

اوشون:

رئیس: 

نگهبون: 

همکارمون:


نظرات 5 + ارسال نظر
حسام 1392/05/31 ساعت 11:10

مثلاً کجا را باید چک می کردی تا خدا را خوش بیاد؟

نمی دونم مثلا شماره خودم که بیشتر دم دست بود یا چیزی شبیه این:)

حاجی 1392/06/02 ساعت 12:52

هه هه هههه ههه
این رئیس همون رئیسه!؟ همون که ماجرا هاش رو قبلا به صورت یه کلاب مجلد میخواستی بنویسی؟
همونه؟! همونه؟!
آخر عاقبتش چی شد!؟

چرا میخندی؟
خودت رئیس به این خوبی و اقایی نداری، حسودیت میشه
بله این همونه
آغر و عاقبتش رو گفتم دیگه، کلاغه به خونش رسید و رئیسمون هم ازدواج نمودن و به خوبی و خوشی زندگی میکنن:))

دوست بزرگوار
دومین جشنواره بزرگ مجازی کتابخوانی در دو رده سنی آزاد و نوجوانان در حال برگزاری است. ضمن دعوت برای شرکت در این جشنواره،از شما خواهانیم تا در اجرای این برنامه با پذیرفتن عنوان"همکار افتخاری" ما را یاری فرمائید.

از ما دیگه گذشته
ما دیگه پیر شدیم دوست گرامی

حاجی 1392/06/04 ساعت 13:11

موبارکشون باشه به سلامتی

سلامت باشی

بامزه بود

مرسی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد