حرفای یواشکی یک خانم حسابدار

اینجا مینویسم از زائده توهمات و تخیلات مغزم .

حرفای یواشکی یک خانم حسابدار

اینجا مینویسم از زائده توهمات و تخیلات مغزم .

بیسکویت شکسته

 گاهی احساس آخرین بیسکویت باقیمانده در یک بسته را دارم ! تنها ، شکسته... و از همه بدتر اینکه او که مرا میخواست دیگر "سیر"شده است!

نظرات 2 + ارسال نظر
حسام 1392/06/12 ساعت 13:40

دروقع اون بیسکوییت آخری فشار تمام بالایی ها را تحمل می کنه و سابیده میشه.هَی سابیده میشه...

امّا بازم هستند کسایی که ته مونده های بیکوییت را می ریزن کف دستشون و فورت می کشن.

آره.اینجوریاس.

یکی یه دونه اس اون یه نفر
ای جونم

حاجی 1392/06/13 ساعت 00:46

من میذارمش بعدا سر فرصت میخورم.
اینطوری لشتیاقم به خوردنش بیشتر هم هست. چون دوباره گشنمه و یدونه بیشتر هم بیسکوئیت نیست.
همیشه راهی برای خوشحال کردن یه بیسکوئیت تنها و بی کس هست.

وای چقد رمانتیک و با ایحساس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد