حرفای یواشکی یک خانم حسابدار

اینجا مینویسم از زائده توهمات و تخیلات مغزم .

حرفای یواشکی یک خانم حسابدار

اینجا مینویسم از زائده توهمات و تخیلات مغزم .

وفا نداره دیگه

وقتی دنیا وفا نداره از من انتظار بیشتری نداشته باش

اون وقتا که اعصابمو بهم میریختن باید هواسشون به عواقب بعدیش هم باشه

حالا که موقعیت برام پیش اومده باید موقعیت قبلی رو ترک کنم

الان موقعیت کاریم خوبه ولی بازم دائمی نیس ینی کار نباشه بازم باید دنبال کار جدید باشم

رئیس قبلی که دفعه آخر تو حرفاش هزار بار گفت که نمیخام اینجا (ینی شرکت) رو ترک کنی ولی منم زندگی دارم و میخام یه زندگی خوبی داشته باشم

اون که به فکر من نیس بیشتر به فکر خودشه که یک حسابدار خانوم و محترم و با تجربه گیرش اومده و خم به ابروش هم نمیاد

ولی من کمرم شکسته

آخه بی انصافی دیگه



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد