سوار تاکسی شدم. به جز من مسافر دیگه ای نبود
داشتم تو افق محو میشدم و به دور دستها نیگا میکردم که راننده شروع به حرف شدن کرد و من چون حواسم نبود متوجه حرفاش نشدم.
فقط شنیدم که داشت از قسمت حرف میزد. اولش فکر کردم که داره با گوشی حرف میزنه ولی دیدم گردنشو کشید بالا که تو آینه منو دید بزنه
گفتم:
+ببخشید با من هستین؟
- بله میگم چه جالبه که بازم قسمت شد با هم باشیم
+ چی؟ ینی چی؟
- یادت نیس، هفته گذشته تو خیابان فلان سوار ماشین شدین و به شهرک فلان رفتیم؟
+ من اصلاقیافه شما رو به یاد ندارم
چنان با لحن تند و عصبی جوابشو دادم که طرف از کرده خود پشیمون شد و دیگه از حرف زدن باز موند
اینطور رفتار میکنم با مردمانی که میخان زرتی یا ضرتی یا زرطی پسر خاله بشن
کار بسیار خوبی میکنید
ملت اینقدر پر رو شدن بهشون سلام کنی فکر میکنن خبریه
یکی نیست بگه آخه بی شعور
مگس با وساطتت روت میشینه بعد تو به خودت اجازه میدی با من (خانوم) همکلام بشی؟
اگر اونجا بودم همچین با مشت میزدم تو دهنش
که یادش بره مزاحمت
پنج شنبه 00:18am
حالا شما زیاد خودتونو ناراحت نکنید
عیب نداره
حالا بنده خدا یه غلطی کرده واس خودش
سلام
هعی وای من
نمیدونم دیگه تویی ...نمیگم خوب بوده یا بد
ولی به نظرم خوب بوده قرار نیس با هر غریبه ای ...
جمعه 16:58

بله من واقعا خودم هستم
کار خودم بسیار پسندیده بود
حالا اگه دکتری مهندسی میگفت شما رو دیدم میشد یه جور دیگه برخورد کرد
اخه یه راننده فلان فلان شده چرا باید به خودش اجازه بده
حالا شایدم اون راننده کارشناس فلان رشته باشه ولی نهایتا چون عرضه نداشته راننده تاکسی شده