حرفای یواشکی یک خانم حسابدار

اینجا مینویسم از زائده توهمات و تخیلات مغزم .

حرفای یواشکی یک خانم حسابدار

اینجا مینویسم از زائده توهمات و تخیلات مغزم .

پشیمان نوشت

خدا ما را ببخشاید که بی خود و بی جهت به همه میپریم

دست خودمان نیس که!!!! (آیکن گردن کج کردن و نادم)

نظرات 4 + ارسال نظر
امین 1393/01/20 ساعت 00:24

سلامت باشی
مرسی ممنون
یعنی هلاک شدم اون روز
یه قضیه ای هم پیش اومد اصلا انرژیم ته کشید
تازه شانس اوردیم استاد اقتصاد نیومد و کلاسا تشکیل نشد
هرچند رفتیم مدیریت گفت از 10 نفر بیشتر بشید زنگ میزنم استاد که 2 تا از پسرا و همه دخترا تقریبا راضی نبودن بمونن و گفتن نیاد بهتره و همونم شد که نیومد
یعنی تعطیلش کردن دیگه
عکسها زیاد خوب نبودن پاکشون کردم
به سلیقه خودم خوب بودن به سلیقه شما شاید خوب نباشن هااااا

امین 1393/01/20 ساعت 14:40

سلام سلام
نه بخدا 3 روز تموم نت قطع بود
کلاس هاهم هیچکدوم تشکیل نشدن
به جز اصول حسابداری صبح روز شنبه
و کلاس امروز که تا چند دقیقه دیگه باید اماده بشم و برم سمت یونی
آخه حاجی مون میاد سرکلاس
استاد رو میگم حاج آقامون
گفته 2 تا از کتابهای استاد مطهری رو یکی شون رو خلاصه بیاریم واسش
و از اون 5 تا سوال میپرسه ..
نه جون خودش یه دفعه پاشم برم واسش کنفرانسم بدم
شانس اورده کلاسش برادرا و دخترا جدا هستن
دل ساده تو رو چرا
هیچم نه ساده شاید باشه دلت
مثل من ولی من چیزی نگفتم یا کاری نکردم که ..باور کن
نت نبودم تا دیشب که وصلش کرد داداشم

ما ازین تحقیقات و پروژه ها نداشتیم
تحقیقی که به ما میدادن زحمتی نداشت فقط از نت سرچ میزدیم بعد پرینت میگرفتیم و اسم خودمونو به عنوان محقق تایپ میکردیم
اینجور دانشجوهای زبر و زرنگی بودیم

امین 1393/01/22 ساعت 19:21 http://over.blogsky.com

سلام سلام
وقت کردی یه سر بزن
به روزم
ممنون

من همیشه اومدم
دیگه تعارف کردن نداره

حسام 1393/01/24 ساعت 17:29

پشیمون؟!

بلی دیگه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد