حرفای یواشکی یک خانم حسابدار

اینجا مینویسم از زائده توهمات و تخیلات مغزم .

حرفای یواشکی یک خانم حسابدار

اینجا مینویسم از زائده توهمات و تخیلات مغزم .

بـــــــــــــــــــهانه

دنبال چیزی میگشت که نمی شد تو هیچ کوچه عطاری پیدا کرد

میگفت دوستت دارم ولی خبری از دوس داشتن نبود

شبا ساعت 10 تو وایبر پیداش میکردم و 2تا پیام میداد و خلاص

دلیل منطقی نداشت که چرا صبا سر و کله اش پیدا نمیشه. همش میگفت سرکارم و نمی تونم موقعیتم رو به خطر بندازم و یا اینکه میگفت برادر یا خواهرم پیشم هستن

خلاصه دنبال بهانه ای بودم که بتونم تمومش کنم ولی دلم نمی اومد ازش جدا بشم. ازین که سر به سرش میذاشتم خوشنود میشدم

تا اینکه دیروز سر یه کلمه الم شنگه ای به پا کرد که نگو و نپرس

یه چیزی گفت که حرصم در اومد و در جواب گفتم خیلی بیشعوری و این کلمه چیزشو جریحه دار کرد و عصبی شد

فک نکنم اگه بهش خیانت میکردم اینطور برخورد میکرد

خلاصه خدا خیرش بده که خودش تمومش کرد. حالا اگه من حرفی میزدم هزار حرف میزد که خودت فلان کردی و من میخواستمت و ازین چرت و پرتا

اخه من میگم که روحیم سازگار نیس ینی هنوز آمادگی این لوس بازیا رو ندارم باور نمیکنید که!!!!

نظرات 14 + ارسال نظر
امین 1393/04/18 ساعت 01:28

ممنونم , سلامت باشی
نمیدونم با یه استاد درست و حسابی بگیرم مگه
من که مثل همه شانس از مراقب و تقلبی کردن ندارم خو
اها اینم حرفیه ببینم میشه 20 ازش بگیرم این ترم یا نعععع
خسته نباشی خواهر
اصول 1 رو پاس کردم خب
ترم دوم هستم و اصول 2 رو افتادم
اصول 2 هم درس تخصصی هست و تابستونه تو ی یک ماه جمع نمیشه و چیزی نمیشه درس داد ازش
فقط صنعتی 1 و دو بود که پیش نیازش اصول 3 لازم بود
نگرفتم اینا رو گفتم فقط میتونم اینا رو بگیرم
واسه همین تابستونو به خودم استراحت دادم
اضول 1 رو ترم اول پاس کردم
اقتصاد خرد و کلان رو پاش شدم
کلان رو این ترم گرفتم
اصول حسابداری 2 و حسابداری دولتی رو افتادم

خسته نباشی امین جان
من همیشه درس تخصضی و سخت رو گذاشتم واس تابستون و جواب دادة
گه اینجوره که این تابستون رو استراحت بده به خودت

امین 1393/04/18 ساعت 01:32

سلام
خدا رو شکر پس همه چی تموم شد به سلامتی هااااااا
توام مواظب باش درسته قصدت اینه که سر به سر یکی بزاری و ته دلت بهش بخندی
ولی اون طرف این فکر رو نمیکنه و پیش خودش خیال میکنه که توام درگیرش ماجرا باهاش شدی نمیدونه که سر کاریه
یه وقت می بینی شوخی شخی قضیه جدی میشه که نمیتونی به راحتی ازش بکش بیرون خودتو
پس حواست باشه دفعه بعد

نه بخدا واس مسخری بازی نیس
مثلا همش میگم چرا خشنی و اون واس اینکه خشن نباشه میخندید
اینجوری اذیتش میکردم
والا من غلط بکنم که دوس پسر بگیرم

امین 1393/04/18 ساعت 22:45

سلام
من نگفتم خایا نکرده تو , دوس پسر گرفتی
همچین منظوری نداشاتم
همینم که بهش میگی یارو خیال دیگه میکنه و فکر میکنه واسش مهمی که بهش میگی خشن نباشه و مهربون باشه اینا
حواست باشه واسه دفعه بعد سوما

حواسم جمه
من که ادم نمیشم

میبینم که هنوز همون سومایی…
کارای بد زیاد میکنی
اما برای ما شیرینی
بس که دیوونه ای!

واااااااااااا کاوه جان ینی چی؟ ینی من دختر بدیم؟؟؟؟
چرا دوس پسر داشتن کار بدیه؟
بخدا دنبال یه دوست اجتماعی بودم که به کفگیرم گیر کرد
وگرنه من اهل دوس .... نیستم
والا بخدا
همین که راضی هستین ازم خدا رو شکر

حسام 1393/04/20 ساعت 12:04

عجب..

بله

امین 1393/04/20 ساعت 12:09

سیلام
نه من منظورم بقیه بچه ها بود
همه درسا رو با تقلبی کردن و تقلبی گرفتن از دست و برگه چک نویس دخترا قبول شدن ..بخدا راست میگم
هیچ موقع نشده قبلی کنم و ادمش هم نبودم
قول میدم از ترم بعد درس بخونم
تکرار نمیشه
قول میدهم
کفگیرت گیر کرد ها
منم ادم نمیشم این که دلیل نمیشه دوباره طوری اینطوری بشه
بیا با هم قول بدیم دیگه گند نزنیم
خب
پس چته یهوووو عصبانی میشی
شوخی کردم خو

والا من نمی تونم قول بدم
چون میزنم زیرش
تا 3سال تونستم قول بدم ولی سر سه سال شکستمش (قولمو میگم)
حالا قول 2ماه رو بهت میدم
خوبه!!!!

امین 1393/04/20 ساعت 18:33

این دیگه بار آخرش میشه یارو تانگویی رو میگم
میگم باز کسی دیگه رو با عشق از راه به در نکنی
خخخخخ
شوخی شوخی
حسابدار با قولش قول باشه خب
قول همیشگی بده دیگه
یه قول سومایی بده
زود باش

واس خاطر شما، قولمو به 6ماه تغییر میدم
خوبه!!!!
دیگه راه نداره

حمید 1393/04/20 ساعت 20:13

سلام
وقت بخیر

سلام
وقت شمام بخیر

علیرضا 1393/04/21 ساعت 12:55

من موندم تو چرا اینجوری شدی؟!
امروز عاشقی فردا فارق!!!!
قبلا اینطوری نبودیاااا !!!
همش تقصیر این وایبر و تانگو و واتس اپ هستش :)))

میخام عاشق بشم و بمونم ولی یادش که همرامه فورا میزنم کاسه کوزه رو میشکنم و تموم میکنم
احساس میکنم که یه روز برمیگرده
خدا خودش به راه راست هدایتم کنه
فک کنی که این دل صاب مرده کاروانسراست هر روز با یکی میپره
نمی تونم بخدا
میدونی که چی میگم

[ بدون نام ] 1393/04/23 ساعت 14:52

من که میدونم چی میگی!
ولی میتونی فک کنی الان اونور کار و زندگی رو گذاشته و داره همراه پیشمرگه ها، با داعش میجنگه... اصلا شهید شده! برو به زندگیت برس...
منو باش!!! بیخیال شدم. فقط زمان میخواد و خودسازی... همین. کافیه برج رویا ها رو فرو بریزی...

رضا جان حالا همه اینا درست
ولی طرف برگشته و حرفای خاک بر سری میزنه، من چیکار کنم
خدا منو چیکار کنه که 20 و اندی سال سن دارم ولی وقتی حرفی ازون چیزه میشه فوراً میزنم تو ذوقش
شایدم به قول اون من اومل باشم
خنگ باشم بهتر ازینه که ... هر پسری بشم. اونم واس یه هفته و نهایتش 2ماه
یادش بخیر دوران فردین و فردین بازی. طرف اسم یکی رو می آورد دیگه تموم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد