حرفای یواشکی یک خانم حسابدار

اینجا مینویسم از زائده توهمات و تخیلات مغزم .

حرفای یواشکی یک خانم حسابدار

اینجا مینویسم از زائده توهمات و تخیلات مغزم .

از جنس بدجنسی

بدزمونه ای افتادیم

بد میگن چرا پاچه میگیری. خو عزیز من دلیل داره

اخه چرا سر صبحی حالت گرفته بشه. خدایا مگه چیکار کردم!!!

طرف سادیسم داره و...

بعد جالبه این با همه مزاحما فرق میکنه. این کسی بود که میدونست چه مانتویی پوشیدم و دیروز چه مسیرهایی رفتم

خدایش وقتی مسیرها رو گفت یخ کردم و خشکم زد

هر جایی رفته بودم اومده بود

حالا بزار واسش نقشه دارم.

منم عاشق هیجان . ذوق مرگ میشم وقتی پروژه های خطری دارم. عین مارمولک مخفی شده باید از لونه اش بکشمش بیرون

نظرات 4 + ارسال نظر
امین 1393/05/14 ساعت 21:59

سلام
جدی باش باهاش وقتی همچین ادمیه خب
شوخی میکنی و هی دست به سرش میکنی فکر اشتباه میکنه خب
از دست تو

نه به خدا این جدیده
من نمی شناسم. باهاش شوخی نکردم بخدا

علیرضا 1393/05/14 ساعت 23:03

اگه اینهمه میدونه که خب خیلی دور از ذهن نیس که اینجا هم بیاد!!
چیزی که میدونم، بلاگهای ما از اون چیزی که فکر میکنیم نا امن تره...

نه به ایمیل و وبلاگ دسترسی نداره
به وایبر و تانگو و لاین و مسیرهای امد و رفتم کنترل و رسیدگی داره
فقط بدونم کدوم بی شخصیتیه

حمید 1393/05/15 ساعت 20:09

سلام
دستان پلیسیه یا عشقی
منم هستم
خیابونا را دوربین مخفی کاربذاریم
منم میرم رو پشت بوم
دین دین دین دین

نه بابا عشقی کجا بود
مسئله دزد و پلیسی هستش شایدم آخرش قتل انجام بشه
قراره من طعمه بشم یا....
خدایا... من جوونم به بچه هام رحم کن

امین 1393/05/16 ساعت 14:36

فقط بدونی کدوم بی شخصیته
به وایبرت دسترسی داره
هنوز نمیدونی کیه ؟؟
شاید همون قبلیه اس داره اذیت میکنه
جوابشو نده خلاص شمارشو نمیتونی سیو کنی توی بلک لیست که تماسش رد بشه خود به خود

هر کی بوده از نقشم خبر دار شده
دیگه ازش خبری نیس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد