خوشم میاد تو این بیست و اندی سال از عمر و زندگیم که شکوفه درخت گیلاس و خش خش برگا که رو به چشم دیدم ، یه بار نشده که خانواده مشوقم باشن همش نه، نکن، نمیشه، نرو، نمی خواد و....
+ ابتدایی بودیم گفتن اگه معدلت بیست شد برات فلان میخریم، بیست شد گفتن حالا سال بعدم اگه بیست شد اونوقت
+ راهنمایی بودیم گفتن اگه وضعیت درسات خوبه باشه اجازه میدیم که بری کلاس موسیقی. خوب بود ولی افتاد سال بعد
+ دبیرستان بودیم گفتن اگه درس خوب باشه اجازه کلاس ورزشی میدیم. خوب بود اینم افتاد سال بعد
+ پشت کنکوری بودیم گفتن اگه قبول شی اجازه کلاس طراحی رو بهت میدیم. قبول شدیم ولی اینم منتفی شد و داستان سال بعد
+ خواستیم گواهی نامه بگیریم که اون داستانا پیش اومد که اولا اجازه نمیدادن ، بعدش سرهنگه... من گریم گرفت و... خلاصه والدین گفتن اگه گواهی نامه رو گرفتی اجازه میدیم ماشین بخری ولی بازم داستان سال بعد
+ حالا میخوام ارشد واحد ابهر رو بدون کنکور برم .... انقدر آیه یاس و ناامیدی میخونن که ادم به چیــــــــــــــز خوردن میافته که اصلا بیخیالش شدم. میگن واس چی میخای کلی پول خرج کنی که هیچ به دردت نمی خوره. راستم میگن نه حقوقم زیاد میشه نه چیزی. شاید دیگه واس کنکور نخونم ولی تفریحی کتابایی که بابتش کلی پول دادم رو یکم دزدکی نگاشون کنم
الان دیگه هر درخواستی دارم با یک کلمه نه، نمیخاد، نمیشه و.. ختم میشه و بعدش جمله شیرین، هر وقت شوور کردی اونوخ هر غلطی خواستی انجام بده ابهر نرو اصلا برو بندر عباس. خلاصه خواستی شهرای دور تر رو هم انتخاب کن.
بعد میگن چرا حسابدار مملکت افسردگی میگیره
ابهر اصلا جای مناسبی نیستاااا

من رفتم! ادماش جالب نیستن!! بلاهایی سر دانشجوها اومده اونجا که نگووووو!!! به نظرم بندرعباس بهتره
وای یا خدا شاهد باشی میخان دستی دستی شوورم بدن
ببخش که موقعی که یک دوست باید باشه و با حرفاش کمکی باشه حداقل ، نیستم و نمیتونم فکرمو متمرکز کنم وحرف بزنم.
اما دوست خوبم تو به سن عقل بالغ رسیدی ، ببین ایا واقعا تصمیماتت و اعمالی که در پس هر تصمیم گرفتی تا چه حد این رو بهت اثبات میکنه.
اگه هر کاری رو با اهل فنش مشورت کردی و به خودت هم ایمان داری ...در صورتی که تصمیمی گرفتی ذره ای تردید نکن
یادت باشه فردا هیچ کس جای تو دریغ نخواهد خورد
و نیز بدون خونه شوهر جای هرکاری و هر تصمیمی نیس، اونجا بیشتر از اینجایی که هستی از خواسته های دلت چشمپوشی میکنی...اما ضررم نمیکنی...!
بماند
فقط به کلمات اخر توجه کن
فرصتهای زندگی...عاقانه عمل کردن...بهترین دلسوزها(پدرومادر)...مشورت...انتخواب
خوب کودک درونم دلش خیلی چیزا میخاد
طفلک کور ذوق شده
مطلبی را اضافه کنم از تفاوتهای زمانی که در خانه پدریم تا زمانیکه در خانه همسفریم...
در خانه پدر
میارند ...میخوریم
میارند ...میپوشیم
سالی یک یا دو جفت کفش
برای براورده نشدن خواسته ها اعتراض
درخانه شوهر
میاریم ...میخوریم
میاریم ...میپوشیم...زن وصله میکند...مرد دوباره میپوشد
چهار سالی یک جفت انهم به زور
برای براورده نشدن خواسته ها ...بزار این یکی رو باز نکنم...اما هرکسی به طریقی زندگی میکند
و مهم این است که اندیشه و تفکر را جگونه پرورش داده باشیم...
این روز ها مردم عادی بعد از یک جلسه توجیهی میتوانند بروی مسافتی از زغال سنگ افروخته با طول چند متر با پای برهنه راه بروند...!
شاید تنها دلیل من واس ازدواج این باشه که به قول خانوادم هر غلطی خواستم انجام بدم
مگه دییووانم بخدا
من بیشتر از هر چیزی دوس دارم یه اینسان ما را دوس داشته باشد نه اینکه چون تعهدی داده و غلطی کرده بعد از مدتی بگوید برام تکراری شدی و بایستی تا قیوم قیامت تحملت کنم
به نظرم دوستی بهترین چیز ممکن است هر وقت خاست جاده راز باشد
شوور چیه؟! کی حرف شوور زد؟!
چرا الکی جوو میدی؟! میگم بندرعباس بهتره برا تحصیل!!!
بشین برا کنکور بخون! الکی دانشگاه های درپیتی نرو! حیفه! پلتو الکی دور میریزی، هیچی هم یاد نمیگیری!!
چشم
موارد دیگه را نمیدونم.امّا ابهر را با خونوادت موافقم.
پس هیچی دیگه ابهر منتفی شد