حرفای یواشکی یک خانم حسابدار

اینجا مینویسم از زائده توهمات و تخیلات مغزم .

حرفای یواشکی یک خانم حسابدار

اینجا مینویسم از زائده توهمات و تخیلات مغزم .

امشبم شب تولده

من برم عروس شم که تو جشن تولد بازم ستاره مجلس بشم و برگردم تعریف کنم

+ خیلی خوش گذشت. کلی بزن و برقص. آنقد رقصیدیم که می بایست یکی دستمونو میگرفت که بشینیم.

بچه های کوچیک روشون نمی شد ولی منووووووووو تو یه جشن تولد ، گنده گنده البته خوشکل خوشکل تصور کن

نظرات 4 + ارسال نظر
امین 1393/07/24 ساعت 21:16

سلام
حواست به خودت باشه
شیطنت هم نکنی ها
حال کسی هم نگیر به روش خودت
آخه اکثرا روش های تو بر عکس نتیجه میدم به نظرم

سلام
نه خدا رو شکر به خیر گذشت

علیرضا 1393/07/24 ساعت 22:27

واسه جشن تولد میخوای عروس شی؟ واسه عروسی اونخ چی میشی؟

یه پری میشم اونوخ

علیرضا 1393/07/25 ساعت 09:31

امین 1393/07/25 ساعت 09:42

سلام
می بینم که زدی جشن تولد رو ترکوندی
خدا رو شکر چیزی نشده بود
به خیر گذشته واقعا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد