حرفای یواشکی یک خانم حسابدار

اینجا مینویسم از زائده توهمات و تخیلات مغزم .

حرفای یواشکی یک خانم حسابدار

اینجا مینویسم از زائده توهمات و تخیلات مغزم .

صدای قار و قور

قبلنا فک میکردم صدایی که از دلم بلند میشه رو فقط خودم میشنوم...

نگو صداش دو سه میز اونور تر هم میاد.

امروز یکی از همکارامون روزه گرفت بود و همچین و همچان صدای قار و قور دلش بلند شد انگار شکمش بدهکارش بود.

اوشون هم بیخیال شکمشون بودن

حالا اگه من بودم که صد رنگ عوض میکردم