وای انقده حرفای نگفته دارم که اگه بشینم تعریف کنم خودش 2روز وقت میبره
بعد از برگشتن از اصفهان روز بعدش رفتم سرکار و عین یک حسابدار مسئول و وظیفه شناس مشغول کار شدم
اونی که باس اس نمیداد، اس داد و جویای احوال شد و منم محل چیزش نذاشتم
مدیر ممدی هم فروشگاه گذاشته و منو مسئول کارا کرده
مدیر امی هم بزنم به تخته اخلاقش بهتر شده
مدیر ستایی هم نزدیک 3ماهه بهم حقوق نداده و نظرش اینه که برام پس انداز میکنه
امروز قراره با یکی دوستای دوران دانشگاهی بریم بیرون. چه دورانی بود یادش بخیر واقعا