اصلا یه چیز بگم و خلاص، و اونم اینه که خر ما از کُره گی دم نداشت.
واضح تر بگم و اونیم اینکه شانس نداریم
دیروز با اصرار آبجی نسه رفتیم پیش افی که طالع نحس ما رو رصد کنه.
اسم منو و بعد مامی رو گفتم و همون اول بسم اله گفت دخترم ستاره ت خاموششه و این ینی برم واس خودم کفن سفید بگیرم و منتظر آق عزرائیل بمونم.
گفت 87سال عمر میکنم و برام موفقیت کاری افتاده ولی اسمی از شوور موهر نیاورد.
اول کارای طالعمون بود که گفت بیا برات فال بخت گشایی بدم. و این احتمال داره با کسی مثل خودت ازدواج کنی، از دنیای خودت. ولی بگما باهاش خوشبخت میشی و خیلیم دوست داره و دوسش خواهی داشت.
می تونه دست نداشته باشه، پا نداشته باشه، چشم نداشته باشه و... نزاشتم حرفش تموم شه و گفتم آغا میخام ستارم خاموشش خاموش باشه، نمیخام بابای بچه ام مشکلی داشته باشه.
از دیروز حرفاش بدجوری مخمو سوهان میده.
من ، بیچاره، با یک ستاره ی خاموش ...
سلام آدرس وبمو نداری
وای چرا
رفتی اونجا چیکار خواهر , حرفاشونو باور نکن
نه ندارمش
رفتم دیگه. جای بدی نبود
فال تاروتش 40تومن و دعای بخت گشایش رو 20تومن برام صُرفید
واسم خنده هم چیز بدی نبود
ولی برام سخته ببینم ستاره بختم خاموش خاموشه