حرفای یواشکی یک خانم حسابدار

اینجا مینویسم از زائده توهمات و تخیلات مغزم .

حرفای یواشکی یک خانم حسابدار

اینجا مینویسم از زائده توهمات و تخیلات مغزم .

مدلینگ

بیست و اندی سال از سن مبارکمون میگذره ولی تا حالا ریز به این قضیه نگاه نکرده بودم که من میتونم یه مانکن و مدلینگ شیک و مجلسی باشم.
همه اینا برمیگرده بعد از آخرین شکست مشقیمون ؛) که داشتم با رژ لب و سایه و ... بازی میکردم و شروع کردم به گریم زدن سر و صورتم
شب اول با قیافه وحشتناک شروع کردم و شب دوم با مدل محلی و امشبم که میشه دیشب، با مدل هندی کارمو ادامه دادم.
چیز خیلی شیک و مجلسی شد و ازونجایی که فیلی ندارم که وارد فیز بوز شوم و عکاسامو بزارم که ببینم چن تا لایک خور داره. همونجوری تو گوشیم موند و منتظر خلاقیت های بعدی و جدید خودم هستم
ازونجایی که  سر و سیمایی خوشکلی داریم حالا بزار زیاد تعریف نکنم که ریا بشه ولی خواستم بگم که قیافم به هر نوع گریمی قابل انعطافه و تنها مشکلم اینه کسی اسپانسرم نمی کنه ینی تا حالا کشف نشدم
به آجیمم میگم دست ما رو بگیر بیام اونور هی میگه نخودی جان بشین زبانتو بخون 
پیش به سوی مدل شدن و مشهور شدم
حالا اگه مدل بشم .... (ایکن در افق محو شدن و در توهمات خود شنا کردن)
---------------------
بعداٌ نوشت:
یکی از دوستان پیشنهاد بازیگری رو دادن. باید بگم که بازیگر ماهری هستم البته تو زندگیماااا ولی چون دیالوگ داره و کات کن و دوباره ضبط و دوباره نور ، صدا، تصویر زیاد خوشم نمیاد. مدل شدن دیگه فیلم بازی کردن نداره همین که با چشات حرف بزنی برام کافیه.
دنیای دور و برم منم فقط دنبال دخترای خوشکل هستن. میگن طرف عروسی کرده اولین حرفی که از طرف مقابل میشنوی اینه که میگن عروس خوشکله یا نه!!!
بعضی وقتام حالم از هر چی خوشکله بهم می خوره
نظرات 6 + ارسال نظر

بسلامتی میبینم که هنوز رو پایی و هنوزم وقتی نوشته هاتونو میخونم پی به هوش خلاقیتتون خندم میندازه
یه حس نوستالژیک داره نوشته هات دید کانسترکتیوتو دوست دارم شمماعالی هستید خانوم عالی

نه دیگه اینجوریام نیس. درسته شیطون و بازیگوشم ولی
دیگه حرفی ندارم بزنم فعلا ذوق مرگ شدم

مرسی چه سریع پاسخ دادید

ذوق مرگ خدا نکنه کلمه درستی نیست


خوب مینویسد بخدا هوش و استعداد فوق العاده است

حسودیم شد کمی

کافیه شمام به خودتون یکم اعتماد به نفس بدین میبینید که قضیه کلا تغییر میکنه

دلم براش یه ذره شده

دوس دارم بهش تل بزنم و بگم دلم براش تنگ شده ولی شاید کار درستی نباشه

شاید اون حسی رو که من نسبت بهش دارم اون نداره

شاید چون عادت داشتم که هر روز این موقع ها بهش تل بزنم اینجوریه

--------((((()))))---------

نخودی نوشت:

این شاید و باید ها گند زده به زندگیم نمیزاره یه کار رو درست و حسابی انجام بدم


اگه ههنوز هست زنگ بزن بهش

من حوام و از دست دادم زنگ بزنم شوهرش برمیداره
خیلی دیر شد برای زنگ زدن

زنگ زدم ولی خودش حقمو گذاشت کف دستم
همین که شمارشو حذف کردم خود به خود خودشم پاک میشه چون شمارشو بلد نیستم :))

شاید باورتون نشه اونقدی تو این چند سال تنها بودم که شما بعد چند ماه تنها ادمی هستی که دارم باهاش حرف میزنم
البته دوستام بودن باهاشون رفتم تفریح اما حرف بزنم خالی شم نبوده مرسی که منت میزارید و میای بلاگم نظر میدید خدا شمارو ازم نگیره

این چند سال ینی چند سال؟
خوب سعی کن به این آمد و رفتها عادت نکنی

داشتم با اجازه ارشیوتون میخوندم
ادم جالبی هسیتد
بالا هستید کلمه درسته ها

پس از فیلمای لیام نسون خوشتون میاد
فیلم کینگدوم هاوین و دیدید جنگهای صلیبی و به تصویر میکشه
فیلم گرگشم عالیه بهترین فیلمش هم از نظر هالیوود شیندر لیسته که فوق الهاده است

دارم شازده کوچولو رو گوش میدم مرسی گذاشته بودیش چند بار خونده بودمش اما وقتی یکی برات بخونه یه حس دیگه داره مث غصه شب مامانمه قبلنا برام میخوند
تورو میکشونمت اینجا به هر بهونه ای
بهترم وقتی که نزدیکمی وقتی خونه ای
من مریضم وقتی چشمای تو از من دوره
تو که خوابت میبره میمیرم از دلشوره
دلم واسه غصه های مادرم تنگ شده دیگه هم روم نمیشه سرم و رو پاش بزارم لوس کنم خودمو میگه پاشو خرس گنده پاشو نچ

فیه عالمه حرف نگفته دارم

دلم واسه ی اهنگ پویا بیاتی تنگ شده برم گوشش بدم

من و وبگیر از این روزای در به در از این روزا از این شبای بی سحر من و ببر به ...

خوب شما که زحمت میکشید و مطالب رو دنبال میکنید و میخونید تو همون پست کامنت بزارید که ببینم شما کدوم پست رو خوندین که من مثلا نظر کارشناسیمو بزارم
از همین جا اعلام کنم که شما از امین خان ما املاتون صفرتر و یا شایدم منفی تر باشه. این همه غلط املایی چیه؟!!!
بالا همون بلاست ینی؟!!!
غصه همون قصه نیس آیا

امین شما جای خود دارند اخ سلام سلامی به گرمی ی لبو تو سوز سرد زمستون یا ی چایی رو نیمکت سرد پارک لاله

تو اون نظر قبلی نوشته بودم هسیتد
بعد زیرش نوشتم اون بالا هستید درسته

خواستم با ذهنتون بازی کنم

قصه هم میدونم این ی چیز معموله دیگه هرکسی بلده اما از قصد دوبار نوشتم چون واسم غصه داره این ی کلمه ایهام دار بود

از اونجا که کاربرد کلمه برای قصه بوده و من با غ نوشتمش داره پرده از غم و غصه های من بر میداره
چون تو ضمیر نا خود اگاه شما غصه خونده میشه اما وقتی با جمله خونده بشه قصه معنی میده




راستی ناراحت ینی چی اگه گفتم منت میزارید یه جور لوس کردن بوده واقعا بدون شوخی و نملق ازتون سپاس گذارم خیلی وقت بود با کسی حرف نزده بودم

بازی با کلمات رو خیلی دوس دارم
منم واس خودم فرهنگ لغت جدید و شیکی دارم
من چای دوس ندارم میشه واس من نسکافه شیرین سفارش بدین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد