حرفای یواشکی یک خانم حسابدار

اینجا مینویسم از زائده توهمات و تخیلات مغزم .

حرفای یواشکی یک خانم حسابدار

اینجا مینویسم از زائده توهمات و تخیلات مغزم .

درد مورچه ها

مورچه ها هم درد دارند ولی نه که کارشون زیاده نمی تونن به روی خودشون بیارن

و اروم و بی صدا به کار خودشون ادامه میدن

نظرات 2 + ارسال نظر

سلام بعد مدئتها اومدم به نت
قضیه پیچیده ای بود پسوردم یادم رفته بود یکماه نبودم یعنی طول کشید پیداش کنم

اه بگدریم
حالا چرا مورچه
هیچوقت ازشون خوشمنمیومده
یه جوری اند همیشه خونه مامانجونم میرفتم میخوابیدم فک میکردم تو گوشم رفتن صداشونو میشنیدم تو گوشم
خونشون اون موقهع ها حیاط داشت و درخت انگور

مورچه درکل ازشون خوشم نمیاد کار نمیکنند که فقط راه میرن راه میرن راه میرن راه میرن راه می .....

اعصابم ریخته بهم
یه نفر یه وقتایی حالمو ازینی که هست بد میکنه
نمی تونم تنها بمونم و نمی تونم تنهاش بزارم
اونم دقیقا عین مورچه س

درست میشه
ریختی بهم
ی اهنگ گوش کن
گریه کن اروم میشی

اخه گریه ام نمیگیره
الان عیده و فراموش کردم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد