-
ازمون ارشد 92
1392/03/09 18:32
بعد از کلی تلاش و نذر و نیاز بالاخره روز موعود فرا رسید و ما این ازمون ارشد رو با یه کوچولو موفقیت پشت سر گذاشتیم خدایش حسابرسی از بین دروس دیگه راحتر بود (چونکه بیشتر از همه خونده بودم) ولی وای بر من که صنعتی و زبان رو بیخیال شدم و متاسفانه صفر زدم خدایا من حرکت کردم حالا نوبت شماست که برکتت رو برسونی --------------...
-
یکی از بین همه 1
1392/03/09 00:16
من قبلنا یه وب داشتم که در مورد مرد طلایی نوشته بودم که کیه و چه جوری پیدا شد ولی چون تعطیل شد نتونستم لینکش بدم روز ها و سالها و ماهها گذشت و من هر از گاهی براش کامنت میذاشتم و ایشونم همچنین خیلی دل صاف و زلالی داره. ندیدم پسری رو در اون سن و سال، با اون همه مهربونی و شوخ طبعی همیشه خدا که سیستمش خراب میشد یا در مورد...
-
آلزایمر
1392/03/03 23:53
آلزایمر شاید برای بعضیا درد باشه ولی برای بعضیا درمان هستش (این جمله ی خودم نبودم) وبی جونم، جونم برات بگه این آلزایمر برای من درد شده، خیلی چیزا یاد میره. اسمهای همکارام، مبالغ پرداختی، کارای روزمره، اسم فیلمی که دیشب دیدم و... خلاصه نگران خودم هستم روز پنج شنبه 92/3/2: موقع برگشتن به خونه، کیفمو نگا کردم و متوجه شدم...
-
همه چی کرم داره و دارن
1392/02/28 13:54
دیشب که داشتم نخود سبز پاک میکردم یهویی چشم به یه جفت کرم افتاده . از دیشب تا صبح همش اون صحنه جلو چشم بود و چندشم میشد. امروز صبح هم رفتم از یخچال شرکت، ظرف میوه رو برداشتم و نشستم به خوردن میوه (جاتون خالی) و بعدش سند حسابداری رو بررسی میکردم یهویی چشم به یه دونه کرم افتاد که تلو تلو خودشو به لبه ظرف رسونده بود....
-
دیــــــــــــــــــر فهمیدم
1392/02/24 19:45
گفت دوستت دارم و میخواهم با هم باشیم گفتمش مگر در خواب بینی او سالیان سال خوابید و من فهمیدم... ---------------------- بعدا نوشت: چرا بعضی از گره های کور به جای اینکه کور باشند، خودم را کور میکنند بعدا بعدا نوشت: دانلود آهنگ یاسر محمودی و پویان به اسم دلِ اسیر دانلود آهنگ یاسر محمودی و پویان به اسم عطر بارون
-
بدون شـــــــــــــــرح
1392/02/24 19:20
هی من میخام با خدا درست صحبت کنم ولی نمیشه
-
خودم و بارون
1392/02/23 17:37
ساعت حوالی 2بعداز ظهر که میخاستم به خونه برگردم، هوا کاملا خوب و آفتابی بود ولی نمی دونم چطوری شد که تو یه چشم بهم زدن هوا بارونی شد. انگار خدا خیلی عصبانی بود؛ باد می اومد شدید شدید. بارون وحشتناک بود. همین مونده بود که از زمین بلندم کنه و محکم بکوبه رو زمین. واسه یه لحظه به حال خدا ناراحت شدم که چرا این همه غصه داره...
-
روزای تکراری و خسته کننده
1392/02/22 23:56
از وقتی که خواستم که برنامه ریزی کنم که درس بخونم ولی انگار نه انگار فک کنم اصلا قسمت نیس. آخه همیشه درگیرم یه سری کارا میشم که حس درس خوندم برام نمی مونه برنامه اصلا یه چیز دیگه بود ولی الان یه چیز دیگه شده صبح: ساعت 7 تا 7.5 مشغول نقاشی و صافکاری ساعت 7.5 میرم بیرون که راهی شرکت بشم ساعت 8 باید کارت ورود رو بزنم (در...
-
یه چیز متفاوت
1392/02/22 23:01
بعضی وقتا ادم لحظه شماری میکنه که تو وبش چنین چیزی ثبت بشه اونم یه دونه (1) هستش که اصلا چه قدر برام جالب و مهم شده که ببینم چی میتونه توش باشه و از کی؟ ما معنی اعداد رو درک نمیکنیم ولی وقتی چیزی مهم باشه ، این اعداد مفهوم خاصی پیدا میکنن. یه نفر- یه پیام- یه ادم- یه هوا- یه عالمه دوس داشتن- یه کوچولو دلتنگی- یه حسی...
-
فرق داره با تفاوت
1392/02/14 23:52
یه آشی بپزم که یه وجب روغن روش باشه چه فرقی میکنه با تفاوت اینکه نشونت بدم یه مَن ماست چن کیلو کره داره اصلا کی گفته اینو؟؟؟؟؟؟؟؟ بگو من کارش دارم ---------------------- نخودی نوشت: این کارتن انیمیشن آخرین کارتونی بود که دیدم و اشک ریختم. واقعا آموزنده بود ینی کلی نکته مثبت داشت حتما پیشنهاد میدم ببینید
-
احتیاج به محبت
1392/02/14 23:29
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 کار خدا رو ببین یه گیاه بی زبون بتونه باهات حرف بزنه قضیه به زمانی بر میگرده که واس استخدامی که اینجا کار میکنم شرکت کرده بودم . یهویی یه گیاه رو کنار در ورودی دیدم که ناجور شکسته شده بود ولی ازونجایی که این نوع گیاها از نوع جوانه زدن هستن، به خودم...
-
مهم
1392/02/14 21:20
به فاصله یه نقطه هستش تا سر خط رفتن. مهم اینه کجای خط باشی
-
گذشته نزدیک
1392/02/14 19:39
یه سری رفتم به گذشته یه اینسان اولش خیلی کسل کننده پیش رفت، حرفاش عینهو کوبیدن میخ به دیوار بود و خواستم که به زمان حال برگردم ولی قضیه برام جالب شد که گذشته اش یه ادم قُد و لجبازی بوده که همش کل کل میکرده. کاش میشد که به زمان پیشترش میرفتم که ببینم چه جور شخصیتی داشته خدایی میگم درس و دانشگاه و محیط اجتماعی خیلی به...
-
ذوق شمعی
1392/02/14 18:33
این ذوقی که تو روشن کردن شمع وجود داره چیه؟؟؟ درسته نور خیره کننده ای داره و ادم دوس داره که بیشتر به نور شمع توجه کنه تا خود شمع!!! ولی چیزی که دیروز دیدم یه چیز دیگه بود. حوصله ام سر رفته بود و دنبال یه سرگرمی بودم تا اینکه یادم افتاده که یه جاشمعی خوشکل خریده بودم وقتی نگاش کردم دیدم که شمع نداره اولش اویزونش کردم...
-
تحت تاثیر
1392/02/13 00:01
فیلم حوض نقاشی با وجودیکه موضوعش تکراری بود ولی تقریبا 2هفته رو احساسم تاثیر گذاشته و حتی هر کاری که می خواستم انجام بدم فورا محتوای فیلم به یادم می اومد و منصرف شدم چرا که عاقبت رو جلو چشمم میدیدم قسمت های بسیار جالب از فیلم (به صورت عکس) رو براتون گذاشتم یه چند سکانسی بود که برای من جالب اومد: 1. دیالوگ رضا وقتی که...
-
منم خوشبختم
1392/02/12 23:33
بعضی وقتا که احساس میکنم خودم هستم و تنهایی خودم، احساس خوبی دارم ولی وقتی یکی رو در کنار خودم میبینم احساس پشیمونی دارم که چرا نزدیک شدنش رو به خودم احساس نکردم خدایا خودت شاهدی که آسمونت این همه ستاره رو داره ولی ازت یه ستاره نخواستم و نمیخام خدایا جونم اذیتم نکن، میدونی که روزای سختی رو پشت سر گذاشتم وب ی جونم...
-
آرزوی کودکیم
1392/02/05 12:10
تو دوران مدرسه وقتی نمره کمی میگرفتم تنها آرزوم این بود که یا همه اینا خواب باشه یا معلم ها تو جمع زدن بارم نمره اشتباه کرده باشن
-
عکسای خودم و خودم
1392/02/04 19:58
امروز بعد از خستگی زیاد رفتم آتلیه که عکاسامونو بگیرم خیلی ناناز شده خیلی خوشمان آمد
-
لجن خوار
1392/02/04 19:55
تو شرکت ما یه دونه آکواریوم بزرگ داریم که یه زمانی پر بود از ماهی ریز و درشت و رنگی رنگی ولی از شانس بد یه مریضی، همشونو هلاک کرد از بین اون همه ماهی فقط یه نوعشون زنده بود و اونم ماهی لجن خوار بود که در کنار همسرش زندگی خوب و خرمی رو سپری میکنن اونوقتا که اینو خریدیم اندازه 2بند انگشت بود ولی الان ماشالا صد ماشالا 35...
-
لاک ینی چی؟
1392/02/04 14:47
- کجایی؟ + تو لاک خودم - چی صدات نمیاد!!! بازم رفتی لاک بخری؟ +لاک چیه؟!! میگم لاک خودم - لاک میخای چیکار؟؟؟ + ای بابا عجب گیری افتادیم. میگم ینی خودمو زندونی کردم و در حال تنبیه شدنم - صدات نمیاد، برو لاکت رو بزن +
-
بازم زنگ تفریح
1392/02/03 23:05
اولین چیزی که به ذهنتون میرسه رو لطفا بنویسید من: غمگینم تو: نمیشناسمت بارون: رنگین کمان خسته: بوی جوراب دعوا: بزن بزن دلتنگی: چوب خط رو دیوار دود:خطر سیگار: مرگ تدریجی ابر کومولوس: عجیج من اورجینال: کیفیت یخ: ارامش بعد از سوختگی ژله: راحت الحلقوم بنفش: پیرهن پسر همساده گناه من: نقش آفرینی (بازیگری) کتاب: قرص خواب...
-
حالم بدجور گرفته شد
1392/02/03 19:31
آهنگ جدید مهرنوش به اسم وابستگی رو گوش میدادم، تا اینجا که خوب بود ولی بعدش به یه وبلاگ رسیدم که بر اثر تصادف، فلج شد و خاطرات این سه سال آخرش رو میخوندم و آخر سر که زنش طاقت نمیاره و ازش جدا میشه مردی با اون همه ابهت و جذبه در مقابل زنش کم آورده بود ولی تلاش میکرد که بتونه دوباره راه بره و ویلچر رو کنار بزاره. تا...
-
صدای جرز ورز قلبم رو آتیش
1392/02/03 18:10
-
فرار از شرکت
1392/02/03 11:01
امروز واقعا حوصله سرکار رفتن رو نداشتم و بفکر نقشه ای بودم که اجراش کنم هر فکری که به سرم میزد ، تکراری بود(ازمایشگاه رفتن- کلاس- دندون کشیدن- بستری شدن- ...) همه نقشه هام عملی شده بود و نمی دونستم چه دروغ مصلحتی بگم که اجازه مرخصی رو بدن. خواب چشامو گرفته بود وول نمی کرد،از بس که به مغزم فشار آوردم خواب از سرم پرید...
-
فاصله
1392/01/31 23:50
فاصله لذت و له شدن فقط دود شدن است، به مانند سیگار یه سیگاری
-
بهترین نتیجه
1392/01/31 18:50
یه ساعتی داشتم که سالیان سال خوابش برده بود، اونوختا که 1000تومن خریدمش ینی 6ماه پولامو پس انداز کردم تا تونستم یه ساعت بخرم امروز رفتم که باطریشو عوض کنم ، آقاهه گفت: خانوم اصلا ارزش نداره که تعمیرش کنی چون 15هزار تومن هزینه تعمیرشه گفتم آقاهه مگه چه خبره؟ سرگردنه که نیست. خود ساعتو هزار تومن خریدم. ادم بره یه ساعت...
-
لاکای رنگی منگی واس کودک درونم
1392/01/30 13:22
دیروز دلم میخاست یه نفر بودش که با هم میرفتیم خرید ولی خدا من یکی خونه تکونی داشت-یکی اسباب کشی- یکی بچه ش کوچیک بود- یکی مُرد و یکی مُردار شد و یکی به خشم خدا گرفتار شد منم ازینکه دشمنهای خودمو شناختم، فورا آماده شدم و رفتم خرید حالا بماند من یا خرید نمی کنم یا وختی رفتم که خودمو میکشم اولش که یه کیف باکلاس خریدم...
-
صلاح کار خویش رو پدر و مادر میدانند
1392/01/29 09:23
این چند پاراگراف مربوط به 5سال هستش ینی یه نگاهی گذرا - من نمیخام که باهاش عروسی کنم + دختر جان این که پسر خوبیه، اهل هیچی نیس - من اینو میخام، حالا که من دوسش دارم چرا شما اجازه نمیدین. بابا تو رو خدا مخالفت نکن + نمی دونی که خونشون کجاست؟ من تحقیق کردم، دقیقا پایین شهره، تحصیلات درست و حسابی نداره و کلی دهاتی بازی...
-
آخه شباهت تا چه حد
1392/01/25 18:08
تو یکی از وبهای لینک شده اینجانب یه وب هستش که اسمشون شبیه منه. یه دونه عکس رو دیدم که خیلی شبیه خودم بود. حیفم اومد که عکسمو نزارم. البته ببخشید که عکسمو زیاد از حد تار و تیر کردم، گفتم که دست عوامل پشت صحنه نیافته و فردا نه پس فردا هی نهی از منکرمون کنن ---------------------- جالب نوشت: دویدمو دویدم به یه سایت جالب...
-
آرزوم کجا رفت!!!!!!!
1392/01/25 18:00
بچه که بودم (ینی خیلی بچه تر از الانم ) هر چی ارزو که به ذهنم میرسید رو فورا سوار بر قاصدک ها چنان فوووت میکردم که بره اون بالا بالاها و برسه دست اوس کریم ولی به گمونم یه جایی گیر کرده یا به گمونم گم و گور شده وگرنه اصلا امکان نداره با اون همه فوووتی که زدم، دست خدا نرسیده باشه