-
من در آن پیدا
1393/12/18 10:14
ما تو شرکتمون یه آینه یا به اصطلاح من در آن پیدایی داریم که نگو و نپرس اصلا یه چیزیه تنها مزیتش اینکه که خیلی تمیز و شیک هستش اصلا ادم فک میکنه یکی شبیه خودش روبروش واستاده همه ی اینا یه طرف، نوری ملایم و شیکی هم به آینه می تابه که جون میده قشنگ زیر آبروتو ورداری لامصب زیر آبروتو ورمیداری بدون اینکه چیزی جا بمونه
-
من متفاوت تر برگشتم
1393/12/15 14:29
دقیقاً یه چیزی حوالی یک ماه پیش بود که با یک پیام متفاوت، تلنگری بود بر اینکه بیدار بشم. از هر چی دنیای مجازی بودش خسته شدم، حتی از فیسی و لاین و وبی جونم. زدم همه رو غیر فعال کردم تا بلکه به دنیای واقعیم برگردم ولی دروغ نباشه فقط یه وایبر رو گذاشتم که بتونم مخفیانه خودمو گول بزنم که الکی مثلا من هم بلکه گوشیم ازین...
-
هر جا باشم و هستم، هستش و هستش
1393/11/24 22:58
هجدهم بهمن ماه بود کی میره این همه راه رو...
-
همه چی بر وفق مرادم نبوده
1393/11/09 08:49
فقط می تونم بگم که احوالات من این روزا تعریفی نداره ینی نه می تونم بگم خوبم، نه می تونم بگم خوب نیستم فشار کارا بیشتر و بیشتر شده اوضاع روحی هم بدک نیس اِی میگذره
-
صدای قار و قور
1393/10/22 12:25
قبلنا فک میکردم صدایی که از دلم بلند میشه رو فقط خودم میشنوم... نگو صداش دو سه میز اونور تر هم میاد. امروز یکی از همکارامون روزه گرفت بود و همچین و همچان صدای قار و قور دلش بلند شد انگار شکمش بدهکارش بود. اوشون هم بیخیال شکمشون بودن حالا اگه من بودم که صد رنگ عوض میکردم
-
یک جلسه معارفه
1393/10/16 09:04
من تو زندگیم ینی به غیر از اون وقتی که بچه بودم، یادم نمیاد که کم رو بوده باشم ولی نمی دونم چرا وقتی دیدمش دستام یخ کرد، آب مماخ امون حرف زدن رو نمیداد، صدام میلرزد، پام دم به دیقه پیچ میخورد... دیروز همکارمون پیشنهاد داد که با داداشش حرف بزنم منم اولش فک کردم که راحته ولی خدا اون روز رو نیاره که چقد دست و پامو گم...
-
پر از حرفم ولی حرفم نمیاد
1393/10/10 09:43
بی طاقت بودم. نشسته بودم. یه مشت گندم دیدم. رو کاغذ با گندم ها بازی میکردم که یه دونه گندم افتاد زمین... خواستم بلندش کنم ، بلندشم کردم ولی برگه کاغذ به آستینم برخورد کرد و تمام گندوم ها رو زمین پخش شد من موندمو یه دونه گندم و کاغذ خالی و یه مشت گندم ریخته شده رو زمین و کلی بی طاقتی و بازم بی طاقت تر شدم
-
منو اتفاقات یهویی
1393/10/09 08:41
و اما دلیل اینکه چرا رفتم و برگشتم بماند کاملا شخصی بود و کسی به دل نگیره نه تنها وبی جان رو تعطیل کردم بلکه فیسی و وایبی و... اینا هم تعطیل شد. کلا ارتباطمو با این دنیای مجازی قط کردم و این هم بماند. همش از یک تلنگر ساده شروع شد ، که زندگی شوخی نیس و نباس با زندگی شوخی کرد.... چن وقت پیش یکی از همکارامون مشکوک میزد....
-
عاشق یه رنگ خاص
1393/10/01 09:21
-
یه چیزای پر دردسر
1393/09/30 00:11
-
یه روز قاطی پاتی
1393/09/14 20:15
-
خوشا یاد دیروزم
1393/09/10 09:42
-
ببین به کجا رسیدیم
1393/09/05 16:07
-
رنگ ساختگی
1393/08/24 12:16
-
جواب سنوگرافی
1393/08/20 23:39
-
بعضیا رو ندارن که سنگ پای ...
1393/08/19 09:18
-
روز بهترین دوست خوب
1393/08/19 07:19
-
حق مالکیت بدون سند و مدرک
1393/08/14 09:33
-
ادامه ماجرای 10:20
1393/08/10 07:53
-
ساعت 10:20صبح
1393/08/07 10:49
-
در یک چشم بهم زدن
1393/08/03 22:06
-
خدایا جونم داری چیکار میکنی
1393/08/03 12:08
-
استقبال از روز تولد
1393/08/03 07:48
-
یک شوخی کوچولو که عملی شد
1393/08/02 22:38
-
دلم گرفته
1393/08/02 13:11
چنان دلم گرفته که با هیچ ابزار و وسایلی نمی شه دل گرفتگی رو آزاد کرد --------------- پ.ن: اسم اون وسیله چیه که اگه فاضلاب گرفته بشه چیزش میکنن که آزاد شه
-
روزای تکراری
1393/08/02 00:30
بازم زندگیم یکنواخت شده... 1. ساعت 6بیدار میشم 2. اگه سریع آماده شم که صبحونه میخورم اگه نه که با شکم گرسنه میرم سر کار 3. ساعت 7.20 باید سرکار باشم 4. تا 10 مشغول کار و بار 5. 10.05 دیقه اگه صبحونه خورده باشم که ادامه کار و بار، اگه گرسنه مونده باشم که با شکم قار و قور و قور و قار به کارم ادامه میدم 6. ساعت 12 میشه...
-
تولد خودمه
1393/08/01 07:53
امروز تولدمه ایشالا مبارکم باد ----------------- تولد سال پیش
-
منو یه روز فوق العاده
1393/07/29 22:21
امروز یه شرکت استخدام شدم نیمه خصوصی/دولتی خدایـــــــــــــــــــــــــــــــا شکرت به این برکت ، دیگه از خدا چیزی نمی خام تا همین جا هم دمش گرم پ.ن: +خوشم میاد وقتی لپ تاپم رو 160 درجه میزارم. تسلطم خیلی میشه، خیلی خدایا نیگا کن از صبح تا حالا چقد به فکرت بودم و تشکر کردم. بازم مرسی میبوسمت خدایا جونم
-
حرفای داداشی
1393/07/28 12:47
داداشم همیشه میگه یه جوری برو بیرون که اگه گرفتنت رومون بشه که بیام دنبالت!! (کلانتری ینی) ولی نمی دونم چرا هیچ وقت منو نمی گیرن واقعا نمی دونی؟؟؟ خوب معلومه چون ظاهر ساده ای دارم داداشم میگه باید عین دلمه خودمو بپوشونم منم که حرف گوش نمی کنم که!!!
-
کی بهتر از کیه؟!
1393/07/27 23:52
بیا من میگم بزار یه عجیجمی داشته باشیم واس روز مبادا، حداقلش اینه چس ناله هاش مردونه اس به دلم میشینه بعد از مدتها دوستمو تو فیس بوک دیدم گفتم: + سلام خوبی عزیزم؟ - سلام نه والا +باز چی شده اتفاقی افتاده؟ - نه مگه باید اتفاقی بیافته؟! + پس چته؟ - دلم گرفته؟ +چرا؟ - چرا نداره از تنهایی دیگه + آخی عزیز دلم این که غصه...