نزار که سفره دلت
پیش غریبه وا بشه
این بغض نشکسته باید
سهم خود خدا بشه
پا به دنیای فرشته ها بزار
دنیای فرشته ها حقیقته
واسه تو که بوی آسمون میدی
گم شدن تو زندگی مصیبته
اخرین نشونه ی رسیدنی
که واسه همیشه بی نشون میشی
پا رو مخمل ستاره ها بزار
داری همسایه ی آسمون میشی
وارث نجیب زخم های درشت
طاقت دلای پر پر نداری
سرتو رو شونه های من بزار
وقتی عاشقی و سنگر نداری
آخرین نشونه رسیدنی
که واسه همیشه بی نشون میشی
پا رو مخمل ستاره ها بزار
داری همسایه ی آسمون میشی
نمی دونم چرا بعضیا که شوور دارن چششون به شوور مردم هستش - حالا اگه آقایون چشاشون بچرخه که خیالی نیس
اگه من شوور داشتم که یه تار از کله ی کچله شو با دنیا عوض نمی کردم
این وفاداری منه که منو سر پا گذاشته:))
بعضی وقتا گفتن یه کلمه تو زندگی ادم تاثیر گذاره
با من موافقی؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!
پری روز بود که از شرکت راهی خونه بودم( البته پیاده روی میکردم)
تو افکار خودم غرق بودم که هزار تا فکرا به سرم زد و چه آرزوهایی که نکردم
نمی دونم خدا دلش به رحم اومد یا دلش برام سوخت که یکی از ارزوهام داشت به وقوع میپوست
یکی از ارزوهام این بود که خدایا نمیشه شوور داشته باشم عین گل، آقا و... یه دونه پرشیا داشته باشه و ....
که یه پرشیا سفید رنگ برام بوق زد
راننده پرشیا:
من : آیکن ذوق مرگی و تو دلم ریسه رفتن
ولی اصلا محل نذاشتم آخه من دنبال پسرا خیابونی نبودم ولی خدایش پرشیا رو دیدم خیلی خوشحال شدم. نه که پرشیا ماشین با کلاسی باشه و منم ماشین ندید باشم، نه اصلا! خلاصه بگم من خیلی دختر قانعی هستم
هیچی دیگه، همین جور 10قدم میرفت و وامیستاد و حرفا میزد، غافل ازینکه حرفاش تکراری بود و گوشم پر ازین حرفا
میگفت: تو خوبی و خانومی و من با همه فرق دارم.
کم کم داشت از خودم خوشم می اومد و اینکه بالاخره یکی ما رو دید و بوقی هم زد
آنقد فکرم پی اون ماشینش بود که لب و لوچم جم نمیشد و اونقد لبمو گاز گرفتم که احساس میکردم که یه ذره دیگه خونی میشه و این باعث شده بود که نتونم حرفی بزنم
خوشبختانه بعد نیم ساعت اومدن و چرخیدن، یه بوق به نشانه خداحافظی (یا شایدم فش) داد و رفت
بعدش که رفت با خودم فکر کردم بعضی دخترا بر چه حسابی سوار ماشین پسر مردم میشن اصلا چه اعتباری داره که از ماشین پیاده بشن. اگه بلایی سرشون بیارن چی؟ کی بابای بچه میشه؟؟ یا خدا، خودت ظهور کن
امشب عقد خواهرم هستش
هیچی دیگه ساعت 10شب خواهرم از آتیله برگشتن و داماد رفت که خانواده و عاقد رو بیاره
ساعت 10.5 هم عاقد اینا اومدن و مراسم به خیر و خوشی شروع شد و بعد 2ساعت بدون هیچ بزن و بکوب و رقصی تموم شد
حالا قراره که شهریور هم مراسم عروسی باشه و پاتختی و مراسم سفره عقد و همه چی همون شب برگزار بشه
عاقب بشن و صد البته خوشبخت بشن و به پای هم پیر بشن
از همین الانم خیلی دلم براش تنگ شده، خواهرمو میگماااااااااااااااااااااا
همین که ساعت 4 بعد از ظهر شد خواستم برم اون شرکت دیگه ، که بارون شدیدی اومد که بیا و ببین
ینی وقتی رسیدم اونجا آب از سر و کله م چکه میکرد.
یکی از همکارام که منو تو اون وضعیت دید فورا کت شو درآورد و گفت بیا خانوم حسابرس مانتوتو در بیار و کت منو بپوش
اولش دوس داشتم که کت رو بگیرم و بپوشم ولی بعدش از شیطان ترسیدم. اگه شیطان به اینسان فشار بیاره که میدونی چیز خوبی نمیشه
ولی بعدش از من انکار و از اون اصرار که در رو ببند و راحت باش
ولی راحت بودن که به این سادگی نیس
خلاصه در اتاق رو بستم که دیگه آبروم نره و به خواهرم تل زدم که برام مانتو بیاره. بارون همچنان می اومد و بند نمی اومد
بعدش اون یکی همکارمون اومد و پشت در سلام و احوال پرسی کرد (انگاری فهمیده بود که کلا خیس شدم) و منم واس اینکه فکرایی به سرشون نزنه فوراً در رو باز کردم و سلام و احوالپرسی کردم
اوشون وقتی منو دید، به یکی از خانوما تل زد که فورا واس خانوم حسابرس یه دست مانتو بیارید که مریض نشه
بعدش آقای رئیس جدید اومد و کلی دعوام کرد که چرا نرفتم خونه که لباسمو عوض کنم
همه این اتفاق ها افتاد ولی خواهرم نرسید
مجبورا رفتم خونه و لباس و مانتومو عوض کردم و بعد 1ساعت خواهرم تل زد که کدوم شرکتی که بیام پیشت
نگو با نامزدش رفته بودن صفا سیتی
خواهرم:
نامزدش:
من:
لطفا جدی نظر بدین (با فاکتور گرفتن اینکه فلان گناهه و بهمان و اینا)
1. به نظر شما کوتاه رفتن راه بهترین راه است؟
2. اولین فکر به ذهن آمده شده، عملی کننده است؟
3. بهترین و بی سر و صدا و بدون دردناکترین خودکشی چی می تونه باشه؟
و توضیح اینکه تو یه جمع کسی نتوست دلیل محکمی واس اینا بیاره
اگه نظراتتون جالب باشه که به احتمال خیلی متوسط بتونم عملیش کنم (نظرتونو میگما)
یه همکار داریم که هر عکسی میگیره فرداش سرکار به عالم و ادم نشون میده و آخرش یکی از بهترین عکس از منظر خودشو زورکی بهم میده
اگه عکس تکی بود یه چیزی. آخه من با عکس اینا چیکار کنم
با شوورش عکس گرفته
آخه من این عکسا رو کجای دلم بزارم
حالا همه اینا هم به کنار اگه شوورش یه ..... (خدایا ببخش کلمه مورد نظر پیدا نشد) چیزی بود یه چیزی