سال گذشته همین روزا بود که با کیوان رفتیم کافی شاپ و تولدشو جشن گرفتیم
تولد در عین سادگی ولی خیلی سوپرایز شد براش. تا حالا تو عمرش براش تولد نگرفته بودن
امروزم که تولدشه خواستم بهش تبریک بگم ولی بعد گفتم: آخه بهش چی بگم !! حرفی واس گفتن ندارم. اون چی بگه!! چی داره که بگه
آخرش پشیمون شدم و بیخیال شدم و گوشی رو گذاشتم کنار
مطمئن باش اگه پیام میدادی،پشیمون تر میشدی:)))
اینُ از یه پشیمون تر که الان دوساله تبریک نگفته قبول کن!
چشم قبول میکنم
خوب شد که خر نشدی
بله دیگه خدا رحم کرد :))